• وبلاگ : جوونه ي سيب
  • يادداشت : يك آپ گرافيكي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مينياتور 

    سلام رضوانه جونم.خوبي قربونت برم. بابا گوشيت داغون هست اما به خدا تا جايي كه يادمه قابليت دادن اس ام اس داشت.. يعني من بايد بيام تو وبلاگت كه بفهمم تو رفتي توي يك خاور محترم خودشم تو كلان شهر تبريز؟؟؟؟

    راستي 3 تا پيام خصوصي داشتي...

    تو كه منو ميشناسي اصلا كنجكاو نيستم
    ببخشيد. تو پست قبلي‏ام يادم رفت نشاني بذارم. شعرت بدجوري جو گيرم كرد. به هر حال موفق باشي و همچنان قلمت روان باشد!
    + م. شغاد 

    سلام رضوانه خانم. اين شعر خيلي خوب بود. اشكم را درآورد؛ تا حالا نشنيده بودم:

    يار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا


    يار تويي غار تويي خواجه نگه دار مرا

    سلااااااااااااااااااااااام

    چه طوري؟؟؟؟؟؟؟

    رضوانه خانوم چرا سر نمي زني به من؟؟؟؟

    واسطه شدي آشتي كنيم؟؟؟؟؟؟؟

    آشتيييييييييييييييييييييي.

    آره خيلي درد داره!!!
    من؟؟!؟؟! آخه من چيکار به اين (آخ ببخشيد اين به چوب ميگن، ايشان) دارم آخه! اون همش رو اعصاب من تردميل ميره! ولي باشه چون شما گفتي و منم پرزيدنتم ميگذرم! دستور ميدم کاري به کارش نداشته باشن! بالاخره هر چي باشه بخشش از بزرگانست ديگه!!!
    مرسي سر زدي!
    درضمن تصاوير فوق العاده بودن!