• وبلاگ : جوونه ي سيب
  • يادداشت : ايول اوس كريم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ببخشيد من فکر کنم سو تفاهم شده هااا! اگه منظورتون اون جفت پايي که من گفتم يه وقت سوتفاهم نشه! من منظورم يکي ديگه بود. اصلا قضيه اين نيست. رضوونه! ايشون با من بود؟

    حوصله ندارم با شما ها آدم هاي .... کل کل کنم شما مشکل داريد با طرز تفکر من من که مشکلي ندارم پس شما برويد طرز تفکر خود را عوض کنيد . هنوز سر حرفم هستم اسلام براي همه ي زمان هاست و حديثي هم که گفتم به جا بود . تو اون سطح بودن يا نبودن هم شما نميتونيد تعيين كنيد من نگفتم که کجا درس مي خونيد شما گفتيد که من تو جايي زندگي ميکنم که به بلندي صداي نمازم هم اشکال ميگيرند من هم گفتم من تو تهران زندگي ميکنم عجله نکنيد توي جواب دادن اول کامل و با دقت جواب متن رو بخونبد بعد جواب بديد.

    برا من مهم نيست که بدونيد کي هستم هروقت خواستي کسي رو بفرستي بياد من رو يه فس کتک بزنه بگو آدرس بدم بياد اما اگه نياد معلومه که از روي هوا حرف ميزني

    با هرکسي هم که دوست داري درباره ي من صحبت کن

    ديگه با شما کاري ندارم مزاحم هم نشيد

    پاسخ

    مي خواي بگم كي؟؟؟بگم بگم؟ م.... باب...متولد 69 علوم سياسي دانشگاه مفيدمحل سكونت خوابگاه دانشگاه.....بقيشم ميگما!برادر اون اسلام نيست كه واسه همه زماناست قرآن، جناب هوش مصنوعي!من هيچي هر كي تو اين وبلاگ مياد بره نظرات ديگه ي اين آقا رو بخونه، جوابهاي منم بخونه به هر كس ديگه اي هم كه دوست داره بگه بياد ببينيم بقيه چي ميگن؟ حق با منه يا تو!
    هارداسان به؟

    سلام عزيزم

    به روزم يه سر بزن!

    حالا نوبت من:

    ميام نت

    ميخوام به رضوونه جونم سر بزنم

    وبش خيلي سخت باز ميشه

    آپ كرده

    چه عجب

    خوشحال ميشم

    يهو

    چشمم به يه كلمه اي ميفته

    واااي

    باقلوا!

    باقلوا ترك

    استانبولي

    وااااي

    دلم هواي تشريفات ميكنه

    الان دارم باقلوا ميخورم

    چشمامو باز ميكنم!

    اه همه اش خيال بود

    يعني رضوونه خورده!

    باقلوا؟

    يعني از اون نارنجي بقچه اي ها

    از اون سبز مربعي ها

    از اون گردويي ها

    واااااااي

    منم ميخوام!

    اصلا ميخوام برم!

    من اينجا رو دوست ندارم.

    من تبريز ميخوام.

    من باقلوا ميخوام!

    من لوز ميخوام

    من قرابيه ميخوام

    من لطيفه ميخوام

    من ريس و نوقا و......

    من همه چي ميخوام!

    اون آقاهه هست سر صندوق وايميسته! خيلي مهربونه! دلم براش تنگ شده!

    خدايا اين باقلوا استانبولي را از ما نگير!

    حالا بقيه آپتو ميخونم! چه قدر خوشجيل مينويسي! خوشم مياد! بازم بنويس. آفرين بر فرمانده خودم.

    درضمن اين دفعه حتما به اون پيشنهادت فكر ميكنم. اين دفعه جفت پا!

    راستي گفته باشم علاوه بر اون شکلاتهايي که ميخورين و گفتم مال تبريزه بايد به عرضتون برسونم که همين باقلواييي که ميخوري هم مال ولايت ماست! يعني اون يکي ولايتمون!

    آخه من آقاجون جونم استانبوليه! پس ار اين به بعد باقلواي ما رو ميخوري بيشتر يادمون کن!

    سلام

    باران ميبارد...

    و من چقدر اين بارش را دوست دارم...

    باران مي بارد.
    به شبم
    در پناه حضرت عشق

    + سعيد 

    اين روزها كه مي روم در كنارم جاي تو خالي است

    اين روزها كه مي روم بغض امان گلويم را برده است

    اين روزها كلا همه ي روزها بي تو سخت است

    اين حرفمو محمد رضا خوب مي فهمه..............

    اين روزها كه............

    نميتونم ديگه چيزي بگم....................