آسان است برای من
که خیابان هارا تا کنم
ودر چمدانی بگذارم
که صدای باران را جز تو کسی نشنود
آسان است به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه ی من آورد
آسان است برای من
آفتاب را
سه شبانه روز بی آب ودانه رها کنم
و روز ضعیف شده را ببینم
که عصا زنان از آسمان خزر بالا میرود
وآسان است
که چهچه ی گنجشک را ببافم
وپیراهن خوابت کنم
آسان است برای من به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه ی اولش برگردد
برای من آسان است
به نرمی آبها سخن بگویم و دل صخره را بشکافم
آسان است نا ممکن ها را ممکن شوم
و زمین در گوشم بگویید(بس کن رفیق)!
...
اما...!
آسان نیست معنی مرگ را بدانم
وقتی تو به زندگی آری گفته ای!
نوشته شده در پنج شنبه 88/11/22| ساعت
2:2 صبح| توسط سارا| نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |