سلام چون دوستان خیلی سوال میکنند من 5شنبه دارم میرم تبریز
بعضی وقتا که هی هوایی میشم به سرم میزنه کاری بکنم که نباید بکنم
مثل آلان!
که دارم خودمو به در و دیوار میکوبم که یادش نکنم از دست خودم کفری میشم
بعضی وقتا دلم میخواد پرواز کنم دلم میخواد فریاد بزنم....
تبریز که بودم میرفتم سر پل هوایی و داد میزدم حتی خودمم صدای خودمو نمیشنیدم بعد مهدی بهم میگفت دیوونه!
دیوونه مگه دیوونه ها دل ندارن! مگه عیب داره دیوونه باشم از دست این دنیا باید دیوونه شد . تازه اینجوری بهتره همه میگن دیوونست کاری باهاش ندارن میشی شکل یه بچه ی معصوم که کسی کاری به کارش نداره
وقتی دیوونه میشم شعر میگم شعر میخونم
زرد ونیلی و بنفش
سبز وآبی وکبود!
با بنفشه ها نشسته ام
سالهای سال
صبح های زود.
در کنار چشمه ی سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر
گیسوان خیس شان به دست باد
چهره ها نهفته در زلال عطر های گرم
میتراوود از سکوت دلپذیرشان
بهترین ترانه
بهترین سرود!
مخمل نگاه این بنفشه ها
میبرد مرا سبکتر از نسیم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو -که رسته در کنار هم-
زرد ونیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
با همان سکوت شرمگین
با همان ترانه ها و عطر ها
بهترین هرچه بود و هست
بهترین هرچه هست و بود!
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشتها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام.
ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من
لحظه های هستی من از تو پر شده
آه!
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
در تمام ماه
در فضای خانه کوچه راه
در هوا زمین درخت سبزه آب
در خطوط در هم کتاب
در دیار نیلگون خواب!
ای جدایی تو بهترین بهانه ی گریستن!
بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام
ای نوازش تو بهترین امید زیستن!
در کنار تو
من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام.
در بنفشه زار چشم تو
برگهای زرد و نیلی و بنفش
عطرهای سبز وآبی و کبود
نغمه های ناشنیده ساز میکنند
بهتر از تمام نغمه ها و سازها!
روی مخمل لطیف گونه هات
غنچه های رنگ رنگ ناز
برگهای تازه تازه باز میکنند
بهتر از تمام رنگها و رازها!
خوب خوب نازنین من!
نام تو مرا همیشه مست میکند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعر های ناب!
نام تو اگرچه بهترین سرود زندگی است
من تو را
به خلوت خدایی خیال خود:
بهترین بهترین من خطاب میکنم
بهترین بهترین من!
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |