نیلوفرانه نوشتم به یادت باران..... ببار بر من... بر آبگیر غم زده.... بر مرداب سکوت.... و ببخش... ببخش که سخت تنهاست .ببخش که شبها از تنهایی صورت ماه را میدزدد و کنار نیلوفر میگذارد تا شاید خوابش ببرد... ببخش که در هجوم سنجاقک ها پناهی جز تو ندارد!
جز تو که حتی آغوشش وسعت باریدنت را هم ندارد. و نیلوفر هایش طناز ت از این نمی توانند برقصند وقتی موسیقی باران و آبگیر را مینوازی.... ببخش بر این نیلوفر فراموشکار... بر نیلوفر های طناز!
ببخش که زمین را طاقت اندوه دشت نیست و دشت را طاقت اندوه آبگیر نیست و آبگیر را طاقت اندوه نیلوفر.......
این نیلوفر بی نام تو تنهاست. ببار وبسرا جشن آبگیر و باران را و بشور سراب کویر را از ذهن پاک نیلوفر......
نوشته شده در پنج شنبه 88/11/8| ساعت
10:52 صبح| توسط سارا| نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |